خبرگزاری علم و فناوری آنا، هدا عربشاهی؛ هومر، شاعر یونانی حدود سده هشتم پیشازمیلاد، خنده ایزدان را به «شور و نشاط ناشیاز شادی آسمانیشان پساز ضیافت روزانه» تشبیه میکند. خندیدن تنظیمکننده فوقالعاده احساسات است. رفتاری قدیمی که به ما اجازه میدهد خلقوخوی خودمان را با اطرافیانمان هماهنگ کنیم و ازاینرو، وقتی کنار دیگران هستیم احتمال خندیدنمان ۳۰درصد افزایش مییابد. درواقع، آنچه باعث خنده میشود، محتوای لطیفه و شوخی نیست، بلکه غریزه اجتماعی است برایاینکه به دیگران نشان دهیم که شوخی را درک کردهایم و با آن موافقیم و ما هم میخواهیم بخشی از آن معاشرت و خنده باشیم. این راهی است برای نشاندادن اینکه ما به آن گروه اجتماعی تعلق داریم، مردم را درک میکنیم و با آنها هماهنگ هستیم. بهبیانیدیگر، خندیدن در جمع، سیستمی است که برپایهاش روابطمان را با دیگران مدیریت میکنیم. زن و شوهری که در لحظه استرس یا سختی موفق میشوند لبخند بزنند قادرند احساساتشان را با هم «تراز» کنند. خندیدن به ما کمک میکند کنار یکدیگر احساس بهتری داشته باشیم و خجالت و تنش را کاهش دهیم. خندیدن در بسیاری از جانواران وجود دارد. شامپانزهها، گوریلها، اورانگوتانها و حتی موشها وقتی باهم هستند، برای قلقلک دادن یا بازی میخندند. این نتیجه تکاملی است که بهطور مشترک در ما و بسیاری از گونهها وجود دارد و عملکردی است که پیوندهای اجتماعی را تقویت میکند و باعث میشود احساس بهتری داشته باشیم. هیچ فرهنگی وجود ندارد که هرگز در آن خندیدن وجود نداشته باشد و ازاینرو، میتوان گفت که خندیدن، احساسی بنیادی است که در همه انسانها مشترک است. فرهنگهایی وجود دارند که مردمشان بیشتر در خلوت و کمتر در جمع میخندند، اما درنهایت همهشان میخندند (بهاستثنای افراد مبتلا به اختلالات روحیروانی که مدار خندهشان تغییر کرده است). ازآنجاکه خنده ماهیت وجودی همه انسانها و بسیاری از جانوران است در اینجا این سوال مطرح میشود که وقتی میخندیم درون ما چه رخ میدهد؟
***
معمولاً فکر میکنیم که مردم به شوخی، فکاهی یا موقعیتهای خندهدار میخندند. اما خنده بههیچوجه واکنشی برای پاسخدادن به حس شوخ طبعی دیگران نیست. زیرا شواهد نشان میدهد که نوزادان از سهماهگی و پیشازآنکه درکی از شوخی داشته باشند و حتی زبان بیاموزند خندیدن را آغاز میکنند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هدف از خندیدن بیشاز هرچیز ارتباط برقرارکردن با دیگران است. بهگفته رابین دانبار، انسانشناس دانشگاه آکسفورد، خندیدن در گونه بشر بهمثابه همان «جوریدن» همنوعان در دیگر نخستیها و همچنین برای نشاندادن اعتماد و نزدیکی با دیگران است. جوریدن، رفتاری است که در آن جانورانی که بهصورت اجتماعی زندگی میکنند بدن یا ظاهر همدیگر را از انگلها تمیز یا حفاظت میکنند و ازاینرو، جوریدن فعالیتی اجتماعی است که جانوران ازطریق آن قادرند ساختارهای اجتماعی و پیوندهای خانوادگی را بین خودشان تقویت کنند. در جوامع گسترده انسانی، امر جوریدن تبدیل به خندیدن میشود و در انسانها خنده به ایجاد پیوند بین اعضای یک گروه میانجامد و همانطورکه در جانوران جوریدن حتما باید بهدست همنوعی انجام شود که اعتماد کافی به او وجود دارد خندیدن هم مستلزم اعتماد به دیگران است و همین مسئله توضیح میدهد که چرا قلقلکدادن کودکان فقط زمانی باعث خنده میشود که شخصی که آنها را قلقک میدهد حتما کسی است که او میشناسد.
انواع خنده
به گفته زیستشناسان تکاملی دیوید اسلون ویلسون و متیو جرویس از دانشگاه ایالتی نیویورک، درواقع دو نوع خنده وجود دارد که هریک نقش خاصی در تکامل ایفا میکنند: نوع اول خودبهخودی و خودجوش است که در موقعیتی غیرخطرناک، پرنشاط یا هنگام بازی تولید میشود. این نوع خندیدن شبیه آواهای جانوران است و برگرفته از نام گیوم بنجامین آماند دوشن دو بولونیه، عصبشناس فرانسوی سده نوزدهم که اولینبار آن را توصیف کرد، «خنده دوشن» نامیده میشود.
اما نوع دوم خنده که نوع تکاملیافتهتری از نوع اول است حدود دومیلیون سال پیش شکل گرفت یعنی زمانیکه نیاکان ما تواناییهای شناختی پیچیدهتری بهدست آوردند. پساز آن بود که خنده به بخشی از یک استراتژی اجتماعی و به ژستی تبدیل شد که دوستی و تعلق را نشان میدهد که البته این نوع خنده برای بازیچه قراردادن یا تحقیرکردن دیگران برای جلب توجه و پذیرفتهشدن هم استفاده میشود.
آلبرتو دیونیجی، روانشناس پژوهشی و یکی از مدیران «ریزو» (مخفف مجله ایتالیایی مطالعات درباره شوخطبعی) در اینخصوص توضیح میدهد: «غافلگیرکنندهترین نتیجهای که از مطالعات درباره خنده بهدست میآید این است که خنده درواقع بهندرت در واکنش به مورد خندهداری چون شوخی رخ میدهد. این نتیجهگیری حاصل تجزیهوتحلیل هزاران خندهای است که گروههای مختلف مردم تولید کردهاند و روانشناسان دانشگاه مریلند آمریکا بهسرپرستی رابرت پرواین آنها را بررسی کردهاند. همچنین آمارها نشان میدهد که بیشتر خندهها در پاسخ به عبارات بیاهمیتی چون "هی، کجا بودی؟" و "بفرما ایناهاش!" رخ میدهد.»
نتایج این پژوهش نشان میدهد که انسانها در ۸۴درصد موارد پساز یک توضیح میخندند و در ۱۶درصد موارد پساز یک سوال. همچنین خنده میتواند بهمعنی «بعد چه شد؟» باشد و همانند نقطه انتهای جمله عمل کند. مثل چیزی که در مکث طی تبادل کلامی رخ میدهد و نکته مهم این است که وقتی فرد مقابل هنوز درحال صحبت است ما تقریبا هرگز نمیخندیم. باوجوداین، بهگفته محققان، در مکالمه خودجوشی که در آن تعداد بهینه افرادی که میتوانند تعامل داشته باشند، چهار نفر است تعداد بهینه افراد برای به اشتراک گذاشتن خنده اندکی کمتر است و میانگین آن ۳.۳۵ نفر است و این امری بدیهی است زیرا برای خندیدن، مردم باید معنی شوخی را بفهمند و در گروههای بزرگ این کار دشوارتر است.
بنابراین، خنده بیشاز پاسخی ساده به چیزی است که بهعنوان طنز تلقی میشود. اما این شکل از ارتباط ابهام خاصی به همراه دارد و همانطورکه پیشتر گفته شد خنده بههمانشکل که میتواند پیوندهای اجتماعی را تقویت کند قادر است بهشدت کسانی را که طی شوخیها مورد تحقیر قرار میگیرند از دایره معاشرت حذف کند.
خندیدن؛ راز طول عمر زنان
از دیدگاه عصبفیزیولوژی، خنده با فعالشدن قشر شکمی میانی پیش پیشانی مغز، که اندورفین تولید میکند، مرتبط است. اندورفینها مسکنهای طبیعی بدن هستند که از غدد مخاطی و با تحریک این غدد بهوسیله هیپوتالاموس ترشح میشوند و نقش آنها تسکین درد است. بنابراین، خندیدن میتواند همانند داروی آرامبخش عمل کند. دانشمندان نشان دادهاند که بخشهایی از دستگاه لیمبیک (دستگاه کنارهای مغز) در خنده نقش دارند. این دستگاه درگیر احساسات است و به ما در عملکردهای ضروری برای بقا کمک میکند. هیپوکامپ و آمیگدال (بادامه) دو ساختار از دستگاه کنارهای هستند که در خنده نقش دارند.
ازسوی دیگر، مطالعات علمی از دیرباز نشان دادهاند که خوشبینی و خوشخلقی، نوشدارویی برای سلامت روح و جسم انسان است. در اینراستا، نتایج پژوهشی که محققان دانشگاه بازل در سوییس سال ۲۰۲۰ در نشریه تخصصی Plos One منتشر کردند تأیید میکند که تا چه حد علائم روانی و فیزیولوژیکی ناشی از رویدادهای استرسزا در زندگی روزمره میتواند با میزان فراوانی خنده روزانه کاهش یابد. برای بررسی رابطه بین خنده، رویدادهای استرسزا و علائم روانی، این محققان از ۴۱ دانشجوی با میانگین سنی ۲۲ سال که ۳۳ نفر آنها زن بودند خواستند که بهمدت ۱۴روز، روزانه هشتبار به پرسشنامهای پاسخ دهند.
برای دقت بیشتر، در فواصل منظم حداقل هر ۳۰ دقیقه، از ساعت ۸ صبح تا ۲۱:۳۰ یک پیغام صوتی از خط هوشمند به شرکتکنندگان در این مطالعه خبر میداد تا ازطریق پیامک به سوالات پرسشنامه پاسخ دهند. این سوالات برای اندازهگیری فراوانی خنده بود و سوالاتی با مفاهیم «تعداد دفعات خندیدن» (از آخرین پیام چندبار خندیدهاید؟)، «شدت خنده» ( صدای خنده بلند بود؟) و «دلیل خنده» را در بر میگرفت.
بهعلاوه، از این دانشجویان پرسیده میشد که آیا درمدت زمان پساز آخرین سوال، رویدادی استرسزا را تجربه کردهاند (گزینههای پاسخ «بله» یا «خیر»)، و در این مدت، چه علائمی از ناراحتی جسمی و روانی داشتهاند که گزینههای پاسخ «از معدهدرد رنج میبردم»، «عصبی بودم»، «احساس ناامیدی میکردم» و غیره را شامل میشد.
نتایج این بررسیها نشان داد وقتی فردی بهدفعات میخندد، علائم روانشناختی مربوط به رویدادهای استرسزا در او کاهش مییابد. همچنین، دانشمندان سوییسی دریافتند که بهطور غیرمنتظرهای هیچ ارتباطی میان کاهش استرس در اثر خنده و شدت خنده (کم، متوسط، زیاد) وجود ندارد.
درنهایت، همانطورکه در گذشته، مطالعات دیگری هم درمورد شوخطبعی نشان داده بود این مطالعه هم تایید کرد که زنان بیشتر از مردان میخندند و شاید بههمیندلیل است که عمر طولانیتری دارند.
انتهای پیام/